۱۳۸۹ شهریور ۲۰, شنبه

آيا خدا وجود دارد؟

مردى به آرايشگاه رفت تا موهاى سرش را کوتاه کند.
آرايشگر که کارش را شروع کرد آن‌ها گرم صحبت شدند و از اينطرف و آنطرف با هم حرف می‌زدند. تا آن که صحبت‌شان به موضوع وجود خدا کشيده شد.
آرايشگر گفت: من عقيده ندارم که خدا وجود دارد.
مرد گفت: چرا چنين فکرى می‌کنی؟
آرايشگر گفت: کافى است به خيابان بروى تا تو هم مثل من چنين اعتقادى پيدا کنى. اگر خدا وجود داشت آيا اين همه بيمار، بچه‌هاى بی‌سرپرست، و درد و مرض وجود داشت؟ من نمی‌توانم باور کنم که خداى بخشنده و مهربانى وجود داشته باشد و اين چيزها هم باشد.
مرد لحظه‌اى با خود فکر کرد و از ادامه گفتگو با آرايشگر منصرف شد.
هنگامى که آرايشگر کارش تمام شد، مرد دستمزد او را پرداخت و از آرايشگاه بيرون رفت.
درست در بيرون آرايشگاه فرد ژوليده‌اى را ديد باموهاى بلند و کثيف.
مرد به آرايشگاه بازگشت و به آرايشگر گفت: من فکر نمی‌کنم آرايشگرى وجود داشته باشد!
آرايشگر با تعجب پرسيد: چطور چنين چيزى می‌گويی؟ پس من که هستم؟ مگر من همين چند لحظه پيش سر شما را آرايش نکردم؟
مرد گفت: نه! هيچ آرايشگرى وجود ندارد زيرا اگر وجود داشت، هيچ فرد ژوليده‌اى با موهاى بلند و کثيف هم وجود نمی‌داشت، مثل اين مردى که الان بيرون آرايشگاه شماست.
آرايشگر لبخندى زد و گفت: اشتباه می‌کنيد! آرايشگر وجود دارد امّا علت وجود افراد ژوليده باموهاى بلند و کثيف اين است که آن‌ها به آرايشگر مراجعه نمی‌کنند.
مرد گفت: دقيقاً! نکته همين‌جاست! خدا هم وجود دارد امّا علت آن درد و رنج‌ها اين است که افراد به او مراجعه نمی‌کنند و از او کمک نمی‌خواهند.

12 نظرات:

ناشناس گفت...

واقعا بین آرایشگر و خدای خالق. تو این مثال شباهتی هم بود؟ منو یاد اکواریوم و فلسفه و اینا میندازه...

ناشناس گفت...

چرند و پرند از نوع دهخدا بود

ناشناس گفت...
این نظر توسط یک سرپرست وبلاگ حذف شد.
ناشناس گفت...

ا...(س ص ...)بات وجود خدا مانند آخوندهای مغز خر خورده

ناشناس گفت...

چیز رو به شقیقه ربط دادی ....

پویانا گفت...

بعضی دلایل به اعتقاد افراد بستگی دارد ، پس نظر همه شما محترمه !
در ضمن این یک داستان بیشتر نیست ، نه یک مقاله تحقیقی ...

ناشناس گفت...

az goftehaye ensanha narahat nashavid har kas be andazeye aghlo sheoorvadarko fahme khood harfzadeh va abraze nazar mykonad. mersy

ناشناس گفت...

شاید همچنان که یک کشاورز ماهر با کاشتن انواع بذر ها به زراعت می پردازد و بعد از چند سال زندگی مزرعه را می فروشد و می رود شهر و... موجود با شعوری از جایی در این جهانی که وسعتش بیش از 13 میلیارد سال نوری است امده باشد در کره زمین و حیات را را بر پا نموده و رفته است ! چرا؟ نمی دانیم!

ناشناس گفت...

خداپرستان همگی استدلالهای چنین کشککی دارند...

ناشناس گفت...

بسم الله الرحمن الرحیم
قُلْ يَجْمَعُ بَيْنَنَا رَبُّنَا ثُمَّ يَفْتَحُ بَيْنَنَا بِالْحَقِّ وَهُوَ الْفَتَّاحُ الْعَلِيمُ ﴿۲۶﴾بگو پروردگارمان ما و شما را جمع خواهد کرد و در میان ما براستی داوری خواهد کرد

وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لَن نُّؤْمِنَ بِهَذَا الْقُرْآنِ وَلَا بِالَّذِي بَيْنَ يَدَيْهِ وَلَوْ تَرَى إِذِ الظَّالِمُونَ مَوْقُوفُونَ عِندَ رَبِّهِمْ يَرْجِعُ بَعْضُهُمْ إِلَى بَعْضٍ الْقَوْلَ يَقُولُ الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا لِلَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا لَوْلَا أَنتُمْ لَكُنَّا مُؤْمِنِينَ ﴿۳۱﴾و گفتند آنها که کافر بودند که ما هرگز به این قران و نه به آن کتابهای پیش از تو ایمان نمیاوریم و ایکاش ان ظالمان را مینگرستی وفتیکه در پیشگاه خداوند که برخی با برخی دیگر به جدل و گفتگو میپردازند که کسانیکه که زیردست دیگران بودند میگویند اگر شما نبودید قطعا ما مومن بودیم.

قَالَ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا لِلَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا أَنَحْنُ صَدَدْنَاكُمْ عَنِ الْهُدَى بَعْدَ إِذْ جَاءكُم بَلْ كُنتُم مُّجْرِمِينَ ﴿۳۲﴾و مستکبران به زیردستان خود میگویند مگر ما بودیم که شما از انچه هدایت بسوی شما امد منع کردیم بلکه این خود شما بودید که گناهکار بودید.

وَقَالَ الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا لِلَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا بَلْ مَكْرُ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ إِذْ تَأْمُرُونَنَا أَن نَّكْفُرَ بِاللَّهِ وَنَجْعَلَ لَهُ أَندَادًا وَأَسَرُّوا النَّدَامَةَ لَمَّا رَأَوُا الْعَذَابَ وَجَعَلْنَا الْأَغْلَالَ فِي أَعْنَاقِ الَّذِينَ كَفَرُوا هَلْ يُجْزَوْنَ إِلَّا مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ ﴿۳۳﴾و زیردستان به مستکبران میگویند که بلکه مکر و فریب شب و روز شما بود که ما را وادار کرد که به خدا کافر شویم و برای او همتایانی قرار بدهیم و وقتی که عذاب را ببیند زود پشیمانی خود را آشکار میکنندو به گردن کسانیکه کافر شدند غلها و زنجیرها بزنیم که سزای انچه انجام دادند را ببینند.
(سوره سبا)

ناشناس گفت...

بسم الله الرحمن الرحیم
قُلْ إِنَّمَا أَعِظُكُم بِوَاحِدَةٍ أَن تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَى وَفُرَادَى ثُمَّ تَتَفَكَّرُوا مَا بِصَاحِبِكُم مِّن جِنَّةٍ إِنْ هُوَ إِلَّا نَذِيرٌ لَّكُم بَيْنَ يَدَيْ عَذَابٍ شَدِيدٍ ﴿۴۶﴾بگو من موعظه ای برای شما اوردم که بلند شوید برای خدا 2 نفری یا تنها که بیندیشیذ که صاحب یا ولی شما(پیامبر ص) که هرگز دیوانگی ندارد و او شما را از عذابی شدید میترساند.

وَلَوْ تَرَى إِذْ فَزِعُوا فَلَا فَوْتَ وَأُخِذُوا مِن مَّكَانٍ قَرِيبٍ ﴿۵۱﴾
کاش میدیدی زمانیکه با ترس و وحشتزده شدند و میگیرد عذاب آنها را از مکانی نزدیک.(سوره سبا)

ناشناس گفت...

صد در صد این داستان برای اثبات وجود خدا نیست.برای یاد آوری اوست.
در جواب به اون داستان عجیب که یکی اومده و رفته و از این جور حرف ها باید بگم اولا این که یه خدایی باشه واین دنیا رو خلق کرده باشه خیلی خیلی منطقی تره.دوما شما داری تمام پیامبر ها رو میبری زیر سوال(محض اطلاع بگم که تازه ناسا یک خط شکاف روی ماه پیدا کرده جوری که انگار کل ماه یک بار نصف شده!و این همون شق القمر هست!)سوما آخه به نظر خودتون منطقیه که یه موجودی بیاد همین جوری کشکی حیات رو چیز به این پیچیدگی رو به خاطر هیچی ساخته باشه بعدشم بره؟چهارما یعنی هر اتفاق خاصی که می افته هم اتفاقیه؟یعنی همشون؟
نه منطقی نیست!خودتون رو گول نزنین!داستان الکی سر هم نکنین!

ارسال یک نظر

خوشحال می شوم نظر شما را راجع به این مطلب بدانم