۱۳۸۹ شهریور ۱۵, دوشنبه

دو بيمار روانى

فرهاد و هوشنگ هر دو بيمار يک آسايشگاه روانى بودند. يکروز همينطور که در کنار استخر قدم مى زدند فرهاد ناگهان خود را به قسمت عميق استخر انداخت و به زير آب فرو رفت.

هوشنگ فوراً به داخل استخر پريد و خود را در کف استخر به فرهاد رساند و او را از آب بيرون کشيد.

وقتى دکتر آسايشگاه از اين اقدام قهرمانانه هوشنگ آگاه شد، تصميم گرفت که او را از آسايشگاه مرخص کند.

هوشنگ را صدا زد و به او گفت: من يک خبر خوب و يک خبر بد برايت دارم. خبر خوب اين است که مى توانى از آسايشگاه بيرون بروى، زيرا با پريدن در استخر و نجات دادن جان يک بيمار ديگر، قابليت عقلانى خود را براى واکنش نشان دادن به بحرانها نشان دادى و من به اين نتيجه رسيدم که اين عمل تو نشانه وجود اراده و تصميم در توست. و اما خبر بد اين که بيمارى که تو از غرق شدن نجاتش دادى بلافاصله بعد از اين که از استخر بيرون آمد خود را با کمر بند حولة حمامش دار زده است و متاسفانه وقتى که ما خبر شديم او مرده بود.

هوشنگ که به دقت به صحبتهاى دکتر گوش مى کرد گفت: او خودش را دار نزد. من آويزونش کردم تا خشک بشه. حالا من کى مى تونم برم خونه مون ؟

6 نظرات:

ناشناس گفت...

درود بر شما،

مطلب جالبی بود فقط کاش از نامهای اصیل ایرانی مثل فرهاد و هوشنگ استفاده نمی کردید. سالهاست که صدا و سیمای اسلامی این نامها (که این روزها مورد استقبال نسل جدید قرار دارند) را به عمد بر روی شخصیتهای خنده دار سریال های تلویزیونی می گذارد. منوچ، بامشاد، هوشنگ، و... از این جمله اند.

با سپاس فراوان،

پویانا گفت...

شرمنده قصد خاصی نداشتم ، در کل از اسم های ایرانی خوشم می آید ، برای این خاطر بود.

ناشناس گفت...

جالب بود

ناشناس گفت...

in ham jaleb bood.mersy

عطیه گفت...

خیلی باحال بووووووود!!

ناشناس گفت...

ايراني = نژادپرست

ارسال یک نظر

خوشحال می شوم نظر شما را راجع به این مطلب بدانم