۱۳۸۹ آبان ۲۵, سه‌شنبه

دنباله گردی های پویانا ، قسمت اول ( دنباله قسمتی از جهانی دیگر )

بعد از یک روز سخت کاری و درسی ، خسته و کوفته وقتی می آیم خونه . یک لیوان آب خنک برای خودم می ریزم ، یعد لپتاپم را روشن می کنم . در حالی که از سختی های این جهان حالم گرفته شده ، می خوام بروم ، بروم به جهانی دیگر* .
پس با وصل شدن به این اینترنت زغالی وارد این جهان دیگر می شوم. کم کمک پلک هام می آید روی هم و به پرواز در می آیم . بعد از گذشتن از کلی سیاره های رنگارنگ که به آدم چشمک می زنند ، رسیدم به یک سیاره سبز .که قیافه مثبت گونه اش به انسان انرژی می دهد. خوب می شناسمش ، روی این سیاره فرود می آیم.
نام این سیاره زیبا دنباله است .
ورود به این سیاره کار دشواری نیست غیر از یک سری جو سیاه که بر روی بسیاری از سیاره های دیگرهم ایجاد شده است البته من جو شکن را همراه دارم!
در بدو ورود و از همان لحظه اول یک احساس خوبی بهتون دست می ده . یک نسیم خنک تکمیل کننده این احساس خوبه . وقتی وارد این سیاره می شوید اولین چیزی که خودنمایی می کند ، یک دریاچه آبی زیبا با ماهیان قرمز درون آن و با پلی بر روی آن که برای ورود به قسمت اصلی این سیاره سبز زیباست .

وارد قسمت اصلی دنباله که می شوید خانه های زیبایی نمایان می شود برخی بسیار بلند و برخی کوتاهتر . که مرتب بر ارتفاع آنها افزوده یا کم می شود . هرچند کم اما لابه لای این خانه ها گودال هایی نیز یافت می شود .
اینجا انسان های زیاد دیگری هم وجود دارند که هم چون من به این سیاره آمده اند . این انسان ها گاه غیب می شوند و گاه ظاهر می شوند . اینان هر چند در دنیای خود آزادی عمل ندارند ، اما در اینجا آزاد بودن و آزاده زیستن را تمرین می کنند .
این انسان ها با گذشتن از هر کدام از خانه ها اندکی می ایستند و بعد از مدتی ممکن است ازمیان دکمه سبز رنگ و قرمز رنگی را که هر کدام از خانه ها دارا می باشند ، بر حسب تفکر و عقایدشان و تناسب آن با این خانه یکی را انتخاب و آن را بفشارند . و از کنار آنها بگذرند . اگر با توجه به معلوماتشان بدانند که این خانه مشکلی دارد با فشردن دکمه قرمز رنگ آن سعی دارند این را به صاحب خانه متذکر شوند تا خانه شان را بازسازی کنند ، هر چند کم ولی گاها پیش می آید که این ایراد ها بیهوده و از روی غرض ورزی باشد. افرادی هم وجود دارند که بر وسیله ای شبیه موتور سوارند و به هر خانه ای می رسند دکمه ای را می فشارند و می روند .
در هر کدام از این خانه ها جت های مخصوصی حاضر می باشند که در صورت ورود شخصی او را به سیاره که در واقع این خانه نمایندگی آن را بر عهده دارد می برند .
گاهی این انسان ها که به محض ورودشان در واقع یکی از دنباله ای ها می شوند ، نسبت به خانه ای نظر خاصی دارند ، در نتیجه بر روی قسمتی از دیوار که از قبل آماده شده مطالبی را می نویسند .
جلوی درب برخی خانه ها بسیار شلوغه و جلوی برخی دیگر بسیار خلوت .
اوه اوه انگاری جلوی یکی از خانه ها بد دعوایی شروع شده ، با سلاح هایی همچون کتاب و قلم و یا شایدم فحش و ناسزا به جنگ افکار همدیگر می روند و البته همیشه هم شلوغ بودن جلوی یک خانه به معنای دعوا نیست چرا که ممکن است آنها درباره مسئله ای در حال تبادر نظر با هم باشند.
بعد از چند ساعتی که از دعوا می گذره یکی از افراد دنباله ای جشن با شکوه ای را در محل دائمی تجمعات ایجاد می کنه ، تا این قائله با خیر و خوشی به پایان برسه . هرچند همیشه اینطور نیست .
گفتیم محل دائمی تجمعات ، در این محل انواع مراسم های گفتگوی آزاد انجام می شود. از دلتنگی بچه های دنباله بگیر واسه رفع دلتنگی تـا تجمعاتی راجع به سیاست و اجتماع و مرگ و زندگی !
خلاصه بعد از مدتی دنباله گردی مجبورم برگردم به دنیای واقعی خودمان . پس بازم پرواز می کنم تا برگردم ، کم کمک چشمامو باز می کنم ، صدای بوق ماشین و آژیر پلیس به همراه سرفه هام به خاطر آلودگی هوا همه نشانه هایی از بازگشتم به این دنیاست .

آب خنک چند لحظه قبل حالا گرم شده .
سریال قهوه تلخ را که به صورت اورجینال تهیه کردم داخل دستگاه دی وی دی پلیر می گذارم تا اجرا شود ...
در همین حین به یاد می آورم که در دنیای قرار دارم که درآن بدبختی و نا عدالتی و فقر بیداد می کند و از همه اینها بدتر دروغ
آرتیست فیلم می گه : کیه ............ کیه .................

ادامه دارد .............


*جهانی دیگر : هر چند واضحه اما فکر می کنم دادن این توضیح بد نباشد ، اگر این جهانی را که در آن زندگی کنیم یک جهان و جهان پس از مرگ را ( چه معتقد به زندگی دوباره یا نیستی کامل ) جهانی دیگر بدانیم ، برای من فضای مجازی اینترنت نیز جهانی دیگر است به خصوص با شرایط موجود در ایران . وقسمت دوست داشتنی آن برای من سیاره دنباله است .

وتوضیح دیگر اینکه این نوشته در واقع مقدمه ای بر بسیاری مطالبی است که در آینده در مورد سایت دنباله و اتفاقات آن خواهم نوشت .


پویانا




4 نظرات:

منا گفت...

نوشته خیلی جالبی بود... منتظر ادامه اش هستم ;)

پویانا گفت...

ممنون دوست عزیز از توجهتون ، چشم حتما

اميد گفت...

سلام پسر!
مطالب جالبي بودن ! هه هه !‌D:

پویانا گفت...

ممنون امید جان !

ارسال یک نظر

خوشحال می شوم نظر شما را راجع به این مطلب بدانم