۱۳۹۰ مهر ۵, سه‌شنبه

دنباله دوست داشتنی من خدا نگهدار / دنباله در مسیر نابودی ...

با درود بر یکایک عزیزان ،

بحبوحه حوادث بعد از انتخابات بود که فضای خبر و سایت های خبری بسیار داغ شده بود و من هم به عنوان کسی که حسابی در آن حوادث درگیر شده بودم بر خلاف گذشته و بیش از پیش اخبار سیاسی کشورم را دنبال می کردم ، یکی از مهمترین سایت هایی که در آن زمان نقش به سزایی در خبر رسانی و آگاهی رسانی به خصوص برای تظاهرات ها داشت سایت بالاترین بود . هر چه که می گذشت این احساس در من بیشتر می شد که در بحث های شرکت کنم و اگر بتوانیم پیشنهادی برای ادامه کار داشته باشم . اما متاسفانه سایت دعوت نامه ای بود و من نیز کسی را برای این نمی شناختم . تا اینکه با سایت دنباله آشنا شدم و چرا دروغ ، برای این در آن عضو شدم که از ان طریق به بالاترین برسم . اما اوضاع همینطور باقی نماند ....

چند وقت که گذشت در دنباله با فضایی روبرو شدم که به هیچ وجه نه در بالاترین که در هیچ سایت دیگری تا آن موقع ندیده بودم . محیط مجازی بود ، به شدت امنیت ها تهدید می شد ... اما اینجا همه با هم دوست بودند . به خاطر لینک ها از هم تشکر می کردند و انجمن هایی وجود داشته که بیشترین چیزی که در آن می توان دید محبت بین طرفین بود . من تازه وارد بودم اما در این جمع احساس غریبگی نمی کردم ، اما به دلایلی زیادی که از جمله بزرگترین آنها نداشتن یک پراکسی خوب بود نمی توانستم در بحث ها چندان شرکت کنم . یکی از مهمترین قسمت هایی که در دنباله همیشه برای من جالب بود این بود که گهگاه کاربران لینکهای طنز گونه ای در مورد سایت فرستاده و معمولا بسیار مورد استقبال قرار می گرفت چیزی که در کمتر سایتی قابل مشاهده است و نشان از فضای خوب حاکم بر دنباله !

کم کم از آن فضای احساسی بعد از انتخابات دور می شدیم ، فاصله بین تظاهرات بیشتر می شد ، اما نکته مهمی که آن زمان یعنی حدود 6 تا 7 ماه بعد از انتخاب وجود داشت و به واقع تفکری که اغلب مردم و دست اندرکاران این جنبش به آن رسیده بودند نوعی تفکر پیروزی بود که انگار تا هفته های آینده به دست خواهد آمد ! اما این فکر در کنار مزیت هایی که داشت به طبع مضراتی نیز به دنبال خود به وجود آورد .
از یک طرف افرادی که هنوز دلبستگی به این نظام و نوع حکومتی آن داشتند ، پایان آن را نزدیک می دیدند و از جهتی به اصطلاح دست آورد های خود را در سمت نابودی و از بین رفتن و تباه شدن می دیدند و از جهتی نیز فکر این که آیا می توانند در آینده ایران نیز وزنه سیاسی باشند آنها را ازار می داد .
اما از یک طرف دیگر گروه هایی نیز بودند که در این چند ماهه چندان صحبتی از آنها به میان نیامده بود و آنها که خود را اپوزوسیون اصلی ایران می دیدند و با چنین گمانی نقش پر رنگی را در نوع حکومتی و قدرت آینده می دیدند ، حالا می دیدند که در معادلات اخیر چندان نامی از آنها به میان نمی آید و این برای آنها هم نگران کننده بود در نتیجه آنها نیز به تکاپوی بیشتری افتادند .
در این میان نباید از عناصر اطلاعاتی این رژیم که گاه به عنوان سخگوی این و گاه به عنوان سخن گوی آن وارد معرکه می شدند و فضا را متشنج می کرند نا دیده گرفت .
تمام این فاکتور ها و همین طور فاصله هایی که بین تظاهرات ها می افتاد و بسیاری از عوامل دیگر از جمله ناکامی که در راهپیمای 22 بهمن سال 88 بدست آمده بود فضای سایت ها و مکالمات طرفین را هر چه بیشتر متشنج می کردو اتحاد بزرگی که بعد از انتخابات 22 خرداد 88 به وجود آمده و در 30 سال اخیر بی سابقه بود را به طور جدی مورد هدف قرارمی داد . دنباله نیز از این در امان نماند ...

دنباله همیشه بحث های داغی در خود می دید که هر چند بحث کننده ها چندان زیاد نبودند اما به غیر از یک سری معلوم الحال که معمولا در این بحث ها وارد می شدند و چنان هم به آنها توجه نمی شد بحث های خوبی در می گرفت و بر خلاف بالاترین که همیشه نکته ها در آن گم می شدند و گاها در میان آن همه نظر، بسیاری از نظرات خوب نادیده گرفته می شدند و مورد سوال قرار گرفتگان قصر در می رفتند اینجا تقریبا چنین چیزی کمتر می دیدم . چرا که اولا نظر دهنده ها کمتر بودند و ساختار سایت هم بسیار واضح تر بود و با هر تعداد رای منفی هم نظری را ناپدید نمی کرد .

اما بعد از آن اتفاقاتی که بدان اشاره شد دنباله نیز تغییراتی در خود می دید . کاربرانی در سایت می آمدند که مشخصا از احذاب خاص حمایت می کردند .این به خودی خود خیلی خوب است ، چرا که باعث می شود همگان با نوع خط مشیشان ، چگونگی افکار هوادارانشان و بسیاری موارد دیگر آشنایی بهتری پیدا کنند . اما در کنار این مزیت ها ، بدی هایی نیز به همراه خود دارد که بزرگترینشان همانا وقتی است که تمام بحث ها به نوعی نشان دهد که آنها تنها دغدغه شان جنگ قدرت است !

در گیری ها روز به روز به روز بیشتر می شود و ایستایی جنبش نیز بر این سرعت بیشتری می دهد . کاربران قدیمی کم کم فعالیت های خود را کمتر کرده و خدا حافظی کرده می روند . اما هنوز می شود فعالیت کرد ...

اینها اگر خوانده باشیدشان تجربه بیش از 2 سال فعالیت من در دنباله و اتفاقاتی است که از دید من در این سایت افتاده است . من خود هر وقت کاربری به هر دلیلی قصد خداحافظی داشت او را شماتت کرده و مانع از این کار او می شدم اما حالا نوبت من رسیده است . وقتی داشتم این متن را می نوشتم دیدیم متین عزیز یکی دیگری از دوستان من نیز از این سایت خداحافظی کرده است !

اما چرا می گویم دنباله رو به سوی نابودی دارد ؟ و البته نیت قلبی ام غیر این است و امیدوارم چنین نباشد .
در این سایت انگار هیچ مسئولی وجود ندارد . مدیر با اینکه بار ها از او خواسته ایم در بحث های سایت شرکت نمی کند حتی برای لحظاتی کوتاه ! به راستی این بی انگیزگی او را نشان نمی دهد ؟ اگر او در پی همین بی انگیزگی روزی کل سایت را منحل کرد تکلیف این همه وقتی که ما برای آن گذاشتیم چه می شود ؟ حقیقتا از رفتارهای مدیرت بسیار دلگیرم ...

اما در آخرین نکته ، باید انتقاداتی به کاربران نیز داشته باشم . که من نیز خود یکی از آنها بودم . دوستان من تا چندی پیش تنها بر این باور بودم که ما در جامعه ای با حکومتی دیکتاتوری زندگی می کنیم اما حالا می بینم اینطور نیست جامعه ما اسیر تفکرات دیکتاتورانه است که در این هر شخص به تنهایی می تواند دیکتاتور باشد . چیزی که قبلا کمتر شاهد آن بودیم حالا در دنباله اتفاق افتاده است . کاربرانی که وقتی استدلال قوی ندارند با ساختن حساب های کاربری زیاد سعی در پوشاندن این موضوع دارند و از طرف دیگر شاهد روندی هستیم که شدیدا به سمت تک صدایی شدن می رود ، کامنت کاربران به صرف نداشتن عقیده یکسان منفی باران می شود . ادعا ها بالاست اما یکی از دلایل رسیدن به چنین دنباله ای خود آنها هستند ، خود آنهایی که مرتب دم از قانون و قانون گرایی می زنند . زیاد از حد خود بزرگ بین اند و به خود اجازه می دهند به شعور همه توهین کنند .
افرادی که تنها عقیده خودشان برایشان مهم است . اگر کسی در جبهه انها بود آن آدم خوب و پاکیزه است . اما وای از اینکه در جبهه دیگری باشد ! شاید این طور 0 و 100 ی فکر کردن به مسائل تنها مخصوص ما ایرانی ها باشد .

آنقدر حرف در دل دارم که بگویم اما مطمئن نیستم همین ها را هم  کسی بخواند . به تمام دوستان عزیزم که حالا نمی خواهم تک تک نام ببرم نیز بدرود می گویم ...

13 نظرات:

Paeez.e.88 گفت...

نظری ندارم چون خیلی قبل تر گفته بودم که"من میرم ولی دنباله میشه دنبالستان" ..
ـــــــــــــــــــــــــــــــــ
گفتم,داد زدم,دعوا کردم,هوار کشیدم که آی ملت چند نفر دارن توطئه می کنن,باندبازی می کنن,برای کاربران مستقل نقشه می کشن,بعدا گندش درمیادا..
گفتید, پاییز بی ادبه, فحش میده احمق..
گفتم مدیریت بی طرف نیست,باتجربه نیست,حرفه ای نیست,کون کشاده..
گفتید آخی,نازی مهیار,خیلی زحمت می کشه,باید چپ و راست بهش خسته نباشید بگیم..
و نهایتا گفتم بای,ما رفتیم..
گفتید خوش اومدی, خبرت ..

پویانا گفت...

پائیز عزیز ، من حالا هم اگر دنباله شرایط عادی داشت با خداحافظی و این بحث ها مخالف بودم در ضمن قبول کنید آن موقع شرایط بسیار بهتر بود و امثال شما اگر نرفته بودید چه بسا به این روز هم نمی افتاد .
به هر حال دنباله برای من یک مساله تمام شده است و تنها چیزی که می تونم بگم اینه که برای بچه های اونجا آرزوی موفقیت دارم همین .

mehreganesabz گفت...

پویانای عزیزبارفتنت وضع بهترنمیشه وفقط باعث شادی طرفداری رژیم میشیدپس صرف نظرکنیدازاین کار.ممنون...
باورکن منم دلم خونه

ناشناس گفت...

فقط یه چیزی بهت بگم پویانا اینا مدیریت سایت رومیخوان.بعدش هم همه رو بندازن بیرون وخودشون بشینن قربون صدقه هم برند.حیف بود تو قاطی اینا باشی.پیش بینی های پاییز درست از آب دراومد.

ناشناس گفت...

ونکته دیگر اینکه ادونی باندباز وسیا ونفله نوکر دست به سینه این آقا دنباله رو به گندکشیدن

سهیل بشردوست گفت...

با اینکه شاید دوستان طبق معمول فحش بدن، اما حقیقتی وجود داره که باید گفت:
مسئله توطئه کردن نیست؛ قبول کنیم یا نه جنبش سبز یا جنبش آزادی و هرچی که اسمش رو می زارید با احساسات جوون ها شروع شد و با احساسات به پایان رسید.
جنبش سبز اگر ایدئولوژی و منطقی پشتت بود به فحاشی در فیس بوک و بالاترین و دنباله و هر سایت دیگه ای ختم نمی شد...
همون روز اولی که آمریکا با اون همه جنایتش شد طرفدار آقای موسوی و طرفداراش به خودم گفتم فاتحش خونده شده که خونده هم شد.
بهترین کار اینه که اول ایرادهای خودمون رو برطرف کنیم و بعد به دولت یا هر کس دیگه ای انتقاد کنیم...
یا علی

Paeez.e.88 گفت...

دوستان اگر دقت کرده باشن میدونن که دنباله یکجور موجودیت مونث گونه داره که بشدت اغواکننده هست و باعث میشه کاربرانِ بخصوص مرد بهش وابسته بشن.حتی یکی از کاربران انجمنی ساخته بود با این مضمون که دنباله دوست دخترشه.
من در حدی نیستم که بخوام کسی رو نصیحت کنم اما تجربه ی خودم رو با دیگران در میون میزارم.
سعی کنیداشتباهات کسانی مثل من رو تکرار نکنید.فعالیت کنید اما وابسته نشید.نه به دنباله و نه به هیچ جای دیگه و همیشه این واقعیت رو در نظر داشته باشید که سایتهایی مثل دنباله سایتهای شخصی هستند و طبق نظر و خواست صاحبانشون اداره میشن.
یادتون نره که بالاترین با سیصد کاربرش که اکثرا قدیمی و شناخته شده بودن چه کرد و یادتون نره که دنباله همین کار رو در مقیاس کوچکتر بارها انجام داده و آب هم از آب تکون نخورده و اصولا ما ایرانیها تا درک صحیح دموکراسی و آزادی بیان فاصله ی زیادی داریم.
پس اگر نمیخواید سرخورده و مایوس بشید هرگز به چیزی که به شما تعلق نداره وابستگی بیمارگونه پیدا نکنید.
اعتراف کردن همیشه مشکله اما فکر کنید کسی مدیر اصلی یک سایت اجتماعی باشه ولی سایت خودش رو ول کنه و دائم در سایت اجتماعی دیگه ای ول بچرخه و این کاری بود که من میکردم و نهایتا هم نتونستم تحمل کنم و اکانت خودم رو در سایتی که مدیرش بودم بستم :)

Paeez.e.88 گفت...

در مورد برخی کاربران هم با اجازه نظرم رو میگم.
سیاوش (sia)از دوستان منه و بچه ی خوبی هم هست اما داره اشتباه می کنه. من مدتها پیش ازش خواستم که کورکورانه دنبال اندونی راه نیوفته و فریب نخوره. بعنوان یک دوست بهش گفتم که کاربرانی مثل "zedd" و "666" رو مدت زیادیه که میشناسم و اینها هرچه باشند مطمئنا خط امامی نیستند و این تهمت که اندونی به این افراد میزنه اینقدر خنده داره که مثلا بگن پاییز پانتورکه, اما متاسفانه سیاوش زود جوش میاره و احساسی عمل می کنه و مثل بسیاری دیگر متوجه ماهیت واقعی اندونی نشده.
نفله هم بنظر من آدم باهوشیه و متاسفانه بدموقعی به دنباله اومد وگرنه فکر می کنم می تونستم باهاش دوست بشم اما اون هم جوگیر شده و نمیدونه این تیم دنبال چی هستن.
دوست ناشناسی در نظرات بالا به خوبی متوجه شده که اینها چه چیزی رو میخوان و بهش آفرین میگم.
کاملا درسته,اینها مدیریت سایت رو میخوان و ایجاد گروه فشار هم دقیقا با همین نیت بوده,البته سیاوش و نفله رو هنوز بطور کامل جزو اینها نمیدونم و بنظر من بهتره باهاشون خصوصی حرف بزنید و روشنشون کنید که خودشون رو از این گروه تمامیت خواهِ سلطنت طلب کم کم جدا کنند و اجازه ندن ازشون سوء استفاده بشه.
یادتون باشه برخی افراد ظاهرالصلاح هستند که پشت همه ی این جریانات قرار دارن و مدیران دنباله هم خنگ تر از این حرفها هستند که عمق ماجرا رو درک کنن و بجز واکنشهای بچه گانه و نپخته ی دفاع شخصی کاری ازشون برنمیاد.

سالم و سربلند باشید
پاینده ایران..زنده باد آزادی

مهران گفت...

سایت دنباله از کار افتاده
اگه برای همیشه مرحوم شده باشه دیگه نیازی به خداحافظی یا انتقاد از مدیریت نیست
سایت قدیما فقط سرما میخورد اما مدتی هست رفته تو کما

ناشناس گفت...

فقط یه نشونی میدم پاییزجون امیدوارم منو یادت بیاد.
بهت گفتم برگرد
گفتی شوخی میکنی
گفتم ماروتحویل نمیگیری
امیدوارم بازیه جاگیرت بیارم چون خیلی حرف دارم باهات.موفق باشی پاییزجان

ناشناس گفت...

چاکرم نیما جان .. از یاد نرفتی که به یادت بیارم.

کی رفته‌ای زدل که تمنا کنم تو را .. کی بوده‌ای نهفته که پیدا کنم تو را
غیبت نکرده‌ای که شوم طالب حضور .. پنهان نگشته‌ای که هویدا کنم تو را

پاییز

ناشناس گفت...

قربانت پاییز عزیز.من هم دیگه زیاد اونجا نمیمونم.دنباله همچین آش دهن سوزی هم نیست.حیف یکسال واندی وقتی که اونجا گذاشتم.ازفعالیت دردنباله تنها چیزی که نصیبم شد فحش وتهمت وناسزا بود.مدیریتم هم کاری ازدستش برنمیاد.وقت رفتن رسیده
پاييز را دوست دارم، بخاطر غريب و بي صدا آمدنش
پاييز را دوست دارم، بخاطر رفتن و رفتن... و خيس شدن زير باران هاي پاييزي
پاييز را دوست دارم، بخاطر تنهايي و دلتنگي هاي پاييزي ام
پاييز را دوست دارم، بخاطر معصوميت کودکي ام
پاييز را دوست دارم، بخاطر دوباره متولد شدن
پاييز را دوست دارم، بخاطر رسيدن به نقطه شروع سفر
پاييز را دوست دارم، بخاطر هديه اي که به من اميد ماندن داد
پاييز را دوست دارم، بخاطر هديه اي که به من جرات عاشق شدن داد
پاييز را دوست دارم، بخاطر غريبانه و بي صدا رفتنش
پاييز را دوست دارم، بخاطر خود پاييز

ناشناس گفت...

پویانا تو که برمیگردی دنباله مگه مجبوری لینک بدی وملت رویزاری سرکار.دنباله خداحافظ.lol

ارسال یک نظر

خوشحال می شوم نظر شما را راجع به این مطلب بدانم